تو فیلم سارای که بر اساس قصه ساری گلین ساخته شده یه لحظه ای هست که سارای از چادر خان چوپان یا همون آیدین میاد بیرون و سارای عمداً سرش رو طوری بیرون می بره که دستارش گیر کنه به پرده جلو در و بیفته زمین تا آیدین اون رو برداره اما آیدین بهش می گه ببخش که نمی تونم این کار بکنم و این جوری دست رد به سینه سارای می زنه.سارای و آیدین عاشق هم هستند و طبق رسم و رسوم پسری که دستار دختری رو به دست بیاره می تونه اون رو نامزد خودش کنه. سارای بهانه ای میده دست آیدین و اون فعلا عجله ای نداره. آیدین زمانی سارای رو نامزد می کنه که خان هم عاشق سارای شده و یک پایان تراژیک و غم انگیز رقم می خوره.دستار رو چند بار برات انداختم و تو برش نداشتی. پر از ترس و نگرانی. حالا بین ما یه فاصله عمیق ایجاد شده که برداشتنش سخت و سخت تر میشه. گاهی آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!*** غمگین تر از این نیستکه گریستن بخواهیو ندانی چقدر اشک کافی ست؟!و غمهمیشه چشمهایِ خیس نیستگاهی
لبخندیست که
تمام ِ روزصورتت را می پوشاند!#معصومه_صابر برگی تازه...
ادامه مطلبما را در سایت برگی تازه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bargi-oftada بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 17:22